برنامه ات چیه؟

می مونم، من به کار کردن تو این اداره عادت کردم. جای خودم رو پیدا کردم.

ولی تو اداره ای که قبلا درخواست داده بودی موقعیت بهتری داری.

ببین اینجا یه شهر کوچیکه، من تو این اداره مسئول هستم اگه برم یه شهر دیگه اونجا میشم یه کارمند جزء

خوب اونجا تلاش می کنی دوباره میشی مسئول

اوه کو تا من اونجا بتونم خودم رو پیدا کنم و بزارن من بزرگ بشم.

اینجا چرا پیشرفت کردی؟

چون اینجا یه شهر کوچیکه با همین یه اداره، ولی اون شهر چندتا از اون اداره ها داره و این اداره ای که من می خوام برم قسمت مرکزیش بود.

پس تو هیچ تلاشی برای این موقعیتت نکردی همش بخاطر کوچیک بودن شهره؟

نه این چه حرفیه صبح تا شب کار کردم، جون کندم

خب پس اونجا هم می تونی کار کنی جون بکنی

آخه حیف نیست حالا که اینجا شدم شاه ماهی به همه چیز پشت پا بزنم و برم بشم یه ماهی معمولی.

کجا میشی یه ماهی معمولی؟

تو یه اداره بزرگتر تو یه شهر بزرگتر

خب همین مهمه. اینجا بعد از شاه ماهی دیگه چی میشی؟

هیچی دیگه آخرش همینه، بالاتر از این نمی شم

ولی اونجا می تونی بالاتر از اینی بشی که الان هستی

خب باید دوباره مثل سگ جون بکنم

ولی اونجا برای تلاش کردنت انگیزه داری، مثل این مدت که برای کار کردن و رسیدن به شاه ماهی بودن تو این اداره انگیزه داشتی.

همینقدر بست نیست؟

اگر همینقدر بست بود پس چرا تلاش کردی اینجا از یه ماهی معمولی بشی یه شاه ماهی

چون اندازه من یه ماهی معمولی نبود.

از کجا میدونی اندازه تو شاه ماهی بودن تو یه اداره کوچیکه، شاید اندازه تو شاه ماهی تو یه اداره بزرگتر تو یه شهر بزرگتر باشه؟

 

۱۹ خرداد ۱۴۰۰ پنجشنبه

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *