دریاچه مارمیشو ارومیهعارفه عقلیآذر ۲۸, ۱۴۰۰قسمت چهارم صبح از خواب که بیدار شدم، با شنیدن صدای دوست پدربزرگ فهمیدم امروز هم قرار است یک گردش ... ادامه مطلب
سه گنبدعارفه عقلیشهریور ۶, ۱۴۰۰گردش در ارومیه قسمت سوم پدر بزرگم با یک چایی و شیرینی از دوستش پذیرایی کرد تا آماده شویم و ... ادامه مطلب
گردش در ارومیهعارفه عقلیمرداد ۱۶, ۱۴۰۰فصل اول من و پدر بزرگم اسم من آراد است. من ۱۲ سال دارم. در شهر ارومیه زندگی می کنم. ... ادامه مطلب