مدتی است برنامه پیاده روی چیده ایم
پسر عزیزم من این کار را خیلی دوست دارم اینکه هر روز عصر تو را در کالسکه می نشانم و گاهی همراه پدر و گاهی دوتایی به پیاده روی می رویم.
این ساعات لحظههای خوشی هستند و من از کنار هم بودنمان لذت میبرم.
ما باید از لحظات زندگی بهترین استفاده را بکنیم.
راه که میافتیم وقت،زمان فقط مال ما است، فقط در آن زمان من برای تو و تو برای من هستی. راه که میافتیم تو مدام میپرسی این چیه؟
منظورت اسم ماشین ها است،علاقه زیادی به آنها نشان می دهی. در این مدت اسم پراید و سایپا را یاد گرفتهای و خودت تشخیص می دهی.
فرزندم دنیا برای آموختن است، به این دنیا آمدهای تا زندگی کنیم ولی حواست باشد زمان به پوچی نگذرد. از لحظات زندگی ات چیزی یاد بگیر تا توشه راه باشد.
اول از همه باید زندگی کردن را یاد بگیری و بعد از زندگی تجربه ها را بیرون بکشی.
وقتی راه می رویم بیشتر میبینیم، بیشتر میشنویم و بیشتر میشناسیم. بین آدم ها راه برو و آنها را خوب ببین. دنیایت را بشناس و نشناخته کوچ نکن.
ما به این دنیا آمدیم تا اتفاقات خوب را رقم بزنیم.
ما به این دنیا آمدهایم تا به سعادت برسیم.
این دنیا فرصتی دوباره برای ما است تا خودی نشان دهیم و جوهر وجودمان را بیرون بریزیم.
همه تکمیل و کامل نیستیم،برنده کسی است که بتواند خودش را بشناسد و به تمام ظرفیت های درونی اش دست پیدا کند.
۲۶آبان۱۳۹۹ دوشنبه
سپاس که دوباره می نویسید
لطف دارید