سفر بخشی از زندگی
بسیار سفر باید تا پخته شود خامی صوفی نشود صافی تا درنکشد جامی سعدی
سعدی معتقد بوده برای اینکه بتوانیم خودمان را به رشد برسانیم باید سفر کنیم. در واقع سفر حوادثی برای مسافر دارد که موجب تغییر در او میشود. حال این تغییر در زمینههای متفاوتی میتواند باشد.
همانطور که مولانا سفر را در دو شکل بررسی میکند. یکی از ابعاد سفر را بعد درونی میداند و بعد دیگر را به صورت فیزیکی بیان میکند.
بیدل دهلوی میگوید اگر ساکن بمانید مانند آب کثیف میشوید.
صافی دل خواهی از سیروسفر غافل مباش تخته مشق کدورت از سکون میگردد آب
سفر در من
سفر همیشه برایم در اولویت انتخابهای تفریحی بوده. زندگی کردن در سفر، سفر در زندگی یا سفری که بتوان آن را زندگی کرد.
تجربه زیسته در این سه شرایط میتواند لذت و مفهوم تازهای به سفر ببخشد. گاهی سفر را در طول و عرض مختصات اجتماعی طی میکنیم و گاهی میتوانیم آن را از چرخه طبیعی زمان و مکان خارج کنیم.
یادم هست یکبار به همسرم پیشنهاد دادم، خودش را بازنشسته کند. همه زندگی را به یک ماشین تبدیل کنیم و زندگی در سفر را تجربه کنیم.
گاهی با شرایط زندگی خانوادههایی که سبک سفر کردن را برای زندگی خود انتخاب کردند را مطالعه میکنم. مصاحبه و مستندات مربوط به آنها را مشاهده میکنم.
زندگی که در میان شهرها، جادهها، آدمها میگذرد، هرگز نمیتواند دچار روزمرگی شود. چنین زندگی نمیتواند بوی کهنگی بدهد.
پیامبر اکرم میفرمایند: نخست همسفر انتخاب کن، بعد قدم در راه گذار.
دارد به مفهوم همسفر اشاره میکند، به اهمیت حضور او و نتیجهای از سفر که به او بستگی دارد. مهم است چه کسانی با سفر کنند. هر کس برای خود دارای سبکی از روابط است. خصوصیات فردی، سلیقه سفر همه اینها میتواند شما را در انتخاب همسفر کمک کند.
گاهی تغییری که اتفاق میافتد همین نکته است. انتخاب همسفر، شنیدن حرفهای او، دیدن سبک زندگی او میتواند تلنگر و جرقهای برای تو باشد.
چمدان
چمدان جزء المانهای اصلی سفر محسوب میشود. در سفر، زندگی ما به اندازه مشخص شدهای با یک چمدان وسایل سپری میشود. این در حالی است که در زندگی روزمره خود نیازمند وسایل بسیاری برای ادامه حیات هستیم.
به نظر من حضور چمدان و وسایل ضروری درون آن یکی از معجزات سفر است. معجزهای که میتواند ما را از دلبستگی رها کند. سفر کردن به عنوان ترک نقطه امن میتواند زمینه ساز یک تغییر باشد.
برخی از سفرها میتوانند یکدفعهای باشند. این نوع سفر از آن مدلهایی است که من دوست دارم. چندبار پیش آمده که نین سفری را تجربه کردهام. مزه آن سفرها هنوز برایم به یادماندنی است. شب برنامه را میچینی، چمدان را میبندی، صبح راهی میشوی. در مسیر به شهری میرسی که مشتاق میشوی بیشتر آنجا را ببینی، همان شهر مقصد سفر میشود. این نوع از سفر کردن برای زمانی بود که بچهها را نداشتیم. حال با دوتا پسر بچه کوچک یک روز وقت لازم دارم تا چمدان را آماده سفر کنم.
سفر چگونه میگذرد؟
برنامهریزی و حرکت بخشی از سفر است که آغازگر آن است. من دوست دارم سفر را بیشتر به دیدن بگذرانم. دیدن چیزهایی که فقط در آن شهر وجود دارد. دیدن اتفاقهایی که فقط در آن شهر رخ داده است. دیدن آدمهایی که فقط در آن شهر زندگی میکنند.
یک لیست از مکانهای مختلف شهر آماده میکنم. مکانهایی که میتوانم آدمهای بیشتری از شهر را در آنجا ببینم. در واقع مکانهایی که میتوانم قصههای بیشتری را ببینم.
پاساژهای خرید، بازارچههای قدیمی، بوستانهای تفریحی در این مکانها میشود تیپهای مختلف شخصیتی را پیدا کرد.
معماری مکانهای مختلف یک شهر میتواند زبان گویای شهر از تفکر خویش باشد. این نکته که شهر در چه نقطهای به تلاقی هنر با فرهنگ رسیده است، به دست میآید. شناخت مردمی که توانستهاند تاریخ شهر را در آینه ساختمانها و ترکیب بندی امروزی شهر نمایان کنند.
دیدن آدمها در شرایط مختلف همیشه برایم لذت بخش است. سالی یکبار را به مشهد سفر کردهایم. دوست دارم ساعتها در گوشهای از حرم بنشینم و آدمهای متفاوتی را تماشا کنم.
هر فرد میتواند سوژهای برای خواندن و نگاشتن باشد. هر آدم مانند یک کتاب است. یک رمان پر از تغییر، اتفاق، رشد، دلشکستگی، ایستادن است. به همین دلیل دوست دارم آدمها حرف بزنند و من آنها را بشنوم. در مورد اتفاقهای مختلف زندگی که توانسته است مسیر را تغییر دهد. توانسته است باور جدید، نگرش جدید ایجاد کند. حال میتوانم بگویم یک از دلایلی که من سفر کردن را دوست دارم، دیدن آدمها است.
کتابفروشیها جزء مکانهایی هستند که دوست دارم در سفر به هر شهر به آنجا سر بزنم. میدانم در دنیای دیجیتال امروز کتاب را از هرجایی میشود خرید. من دوست دارم آدمهایی را ببینم که کتاب میخرند.
در سفر به یاد کسانی باشید که همراه شما نیستند
هرگاه یکی از شما به سفر رفت، در بازگشت حتی اگر شده یک قطعه سنگ برای خانوادهاش هدیه و تحفه بیاورد. پیامبر اکرم
خریدن سوغاتی برای کسانی که دوست داشتیم در سفر با ما باشند لذت بخش است. سوغاتی خریدن به آنها نشان میدهد که شما در کدام بخش از سفر خود به یاد آنها بودید. در انتخاب سوغاتی دوست دارم برای هرکس سوغاتی متفاوتی تهیه کنم. خوراکی و وسایل منحصر به فرد یک شهر میتواند یاد آور سفر ما برای کسانی باشد که با ما نبودند.
سوغاتی میتواند یک پوشه عکس از مکانها و آدمهایی باشد که دیدید، میتواند یک لیست از مکانهایی باشد که دوست داری او هم ببیند.
طبیعت را باید سفر کرد
سفر انواع مختلفی دارد. میتواند توریستی، زیارتی، تجاری و یا طبیعت گردی باشد. رفتن به طبیعت را میتوان نوعی نوازشگر روح نامید. فضایی که میتواند ما را ازدغدغههای روزمرگی، امواج الکتریسیته جدا کند و به محل تلاقی ابرها با زمین برساند.
دیدن طبیعت به من نشان میدهد که هیچ انسانی در شکلگیری آن دخالتی نداشته است. روییدن طبیعی یک درخت، اقلیم خاص یک منطقه، تپههایی که راه میافتند و خود را جابجا میکنند، شیاری که آب بر روی زمین برای بستر خود فراهم میکند و روان میشود. همه اینها میتوانند همان شگفتی باشند که گاهی در میان رفت و آمد روزمرگی به دنبال آن میگردیم.
طبیعت به من میگوید: ذره کوچکی از خلقت جهان است. درختی که به وقت خود برگ میدهد، به زمان معین به خواب میرود، بدون ذرهای تفکر و اندیشه است. اما من با تمام قدرت انتخاب و تفکر گاهی در میان موریانههایی از زمان که جان روح مرا میگیرد، زندانی میشوم.
بازگشت از سفر
چمدان به امید برگشتن بسته میشود. همان دلبستگی که از آن رها شدهایم، امید بازگشت دارد. سفر درست در نقطهای که تمام میشود و به مبداء باز میگردد، در من شکل میگیرد. بعد از سفر من حرفهای جدید برای گفتن دارم. حرفهایی که قبلا به آنها فکر هم نکرده بودم. در مورد شهر، آدمها، سبک جدید از زندگی، شیوهای معماری و طراحی میتوانم حرف بزنم. دوربین گوشی بعد از تمام شدن سفر پر است از عکسهایی که قبلا آنها را ندیده بودم. اینها از سفر به جا میمانند. چیزهایی که میتوانند گاهی مرا به سفری که رفتم، ببرند.
وقتی از منطقه امن بیرون میروی، تغییر در تو شکل میگیرد. دنیای تاریک درون را بعد از سفر میتوان لمس کرد.
بروید مسافرت کنید. در سفر اگر نفع مالی عایدتان نشود، از فوائد عقلانی و تجربی آن بهرهمند خواهید شد. پیامبر اکرم
بدون دیدگاه