فرزند دل بندم
دنیا دارد در اوج اتفاق های رنگارنگ جلو می رود. یکسری از آدم ها سوار این اتفاق ها می شوند و پیش می روند. یکسری از آدم ها از دور به آن اتفاق ها نگاه می کنند.
تو نیز باید کاری بکنی یا باید سوار موج شوی و بروی یا باید از دور نگاه کنی.
من هرگز به تو نخواهم گفت جزء کدام دسته باشی. من فقط می توانم عواقب و دستاوردهای آنها را به تو بگویم. این یادت باشد من عواقب و دستاوردهای آنها را فقط با دید مادرانه، محبت و عشق مادری به تو خواهم گفت.
پدرت با دید خودش نسبت به جهان اطرافش تو را راهنمایی خواهد کرد. تو من را خواهی شنید، پدرت را خواهی شنید. حال باید چه کنی؟
اینکه ما پدر و مادر تو هستیم و اینکه جزء نیکی و زیبایی چیزی برای تو نمی خواهیم، شکی در آن نیست. یادت باشد با نیکی و زیبایی باورها و دیدگاه های خودمان نسبت به تو را به تو خواهیم گفت. نه نیکی و زیبایی دنیای تو را.
ما انسان ها معیار و باورهایی برای زندگی خودمان داریم. این معیارها برگرفته از عقاید و افکار ما هستند. عقاید و باورهایی را برای خودت بساز که تو را به اهدافت نزدیک کنند. به زندگی تو معنا بدهند.
عقاید و افکار تو آجرهای خانه سازی نیستند که کنار هم بپینی و شکلی از آنها بسازی. عقاید و افکارت با آدم هایی که دور خود جمع می کنی ساخته می شود. عقاید و افکار تو را فیلم هایی که می بینی می سازد. عقاید و افکارت را موسیقی هایی که گوش می کنی می سازد. عقاید و افکار تو را مکان هایی که می روی می سازد.
فرزند دلبندم
مواظب جهان اطرافت باش. حواست باشد جهان اطرافت را با چه چیزی پر می کنی. انها تو را می سازند. آنها تو را از جهت خود خارج می کنند.
مواظب اتفاق هایی باش که برایت ساخته می شود
باورهای تو همان اتفاق هایی را رقم می زنند که تو برای خودت می سازی.
درون تو، باورهای تو حادثه خلق می کنند، تو را یا به سمت اهدافت می برند یا مرحله به مرحله از اهدافت دور می کنند. عادت هایی که داری، حرف هایی که می زنی، همه این ها می توانند تو را از آنچه که هستی دور کنند.
من به عنوان مادر می خواهم به تو بگویم تو هیچ وظیفه ای در قبال کارهایی که من اکنون برای تو انجام می دهم نداری. من این کارها را برای تو انجام می دهم چون مادر هستم. او نیز یک سری کارها انجام خواهی داد چون فرزند هستی.
من لباس هایت را می شورم چون مادر هستم تو آنها را کثیف می کنی چون فرزند هستی.
می بینی تو باید کار خودت را انجام دهی من نیز کار خودم را. هیچ کدام از کارهای من باعث نمی شود که تو در آینده د رهمان باور و عقایدی باشی که من هستم. من فقط می توانم برای تو آینه ای از باور و عقاید خودم باشم. آیا باور و عقاید من مرا به سعادت مندی، زیبایی،آگاهی، نیکویی رسانده است یا نه.
این نکته مهم است
تو به کسی گوش فرا خواهی داد که عقاید و باورهایش او را به نیکویی، زیبایی، آگاهی برساند.
حقیقت درون خودت را که پیدا کنی خواهی فهمید که تو نیز باید به سمت این سه معقوله به راه بیفتی.
۲۹ آبان ۱۴۰۰ شنبه
بدون دیدگاه