۳۰فروردین ۱۴۰۰

انسان ها نیاز به امضا دارند. یک چیزی مثل اثر انگشت، یک چیزی مثل سبک چیزی که با شنیدن آن همه به یاد یک شخص خاص بیفتند یا با شنیدن نام شخص همه یاد آن ایده یا کار بیفتند. مثلا صادق هدایت با بوف کور یا مثلا سهراب سپهری با چشم ها را باید شست. خانه دوست یا…. هزارتا چیز دیگر.

امروز در کلاس چنین چیزی بیان شد. قرار شد که ما هرکدام برای خودمان ایده ای انتخاب کنیم، در مورد آن تحقیق کنیم، در مورد آن جست و جو کنیم، در مورد آن بنویسیم آنقدر بنویسیم که آن چیز فقط برای ما باشد. ما بتوانیم با آن بهترین چیزها را یاد بگیریم. ما بتوانیم با آن خودمان را معرفی کنیم. هرکس باید برای خودش ایده ای انتخاب می کرد.

من تصمیم گرفتم کلمه سالم را انتخاب کنم که با یک تیر دو نشان بزنم. در مورد آن تحقیق کنم و بتوانم در زندگی شخصی به کار بگیرم و کلی تجربه برای حرف زدن از آن دریافت کنم.

اراده کلمه ای است که من می خواهم در مورد آن بنویسم. چیزی که تقریباً خودم در آن لق می زنم و آن را کم دارم. برای همین می خواهم برای داشتنش تلاش کنم. می خواهم تا آخر امسال اراده ام را در خود برای انجام کارها فولادین کنم. بتوانم بهترین کارها را با اراده انجام بدهم بدون اینکه ترسی از انجام آنها داشته باشم.

چیزی انتخاب می کنیم بهتر است چیزی باشد که می خواهیم مترادف نام ما باشد. با شنیدن ان به یاد ما بیفتند و با دیدن ما به یاد آن بیفتند.

چیزی انتخاب کنید که نسبت به آن اشتیاق دارید.

به چه نکته ای در زندگی خود رسیده اید که از اشتراک آن با دیگران هیجان زده می شوید؟

موضوع طوری باشد که شما دوست داشته باشید کتابی، برنامه تلوزیونی یا سخنرانی در مورد آن داشته باشید.

حرفی برای زدن در آن مورد داشته باشید.

چگونه می توانیم گامی کوچک برای ترویج ایده خود برداریم؟

من تصمیم گرفتم اول به سراغ بزرگان این حیطه بروم یعن کسانی که درباره اراده حرفی برای گفتن دارند. کتابی نوشته اند. گاهی تکه ای از آنها را در پیج و یا در سایت منتشر کنم. تجربه شخصی خودم را در برابر داشتن و نداشتن اراده در انجام کارها یادداشت کنم و در مورد آنها حرف بزنم.

 

۵ مرداد ۱۴۰۰  سه شنبه

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *