یکشنبه ۲۹فروردین ۱۴۰۰

امروز استاد در مورد یک سری تصمیم گیری ها حرف زد، ولی فرق این  تصمیم گیری با بقیه تصمیم گیری ها این است که باعث بهتر شدن عملکرد کارها می شود و کمک می کند ما زمان و انرژی مان را در راه درست بکار بگیریم.

این تصمیم گیری بین دو کار انجام می شود و پنج دقیقه از ما زمان می برد.

مثلا من بعد از نوشتن این متن در کتاب نظم شخصی لبتاب را می بندم و پنج دقیقه فکر می کنم.

به چه چیزی فکر می کنم؟

من بعد از اینکار چه کاری انجام دهم؟

کاری که موثر است، ضروری است، باید انجام شود، بلافاصله سراغ کار انتخابی می روم. این دوکار لزوما قرار نیست به هم ربط داشته باشند.

من الان بعد از اتمام این کار به بیرون می روم و خرید می کنم و چیزایی را که لازم دارم را تهیه می کنم. این کار ضروری است زیرا در خانه به آن وسایل نیاز دارم و چون روزه هستم کمی که بگذرد انرژی ام را از دست می دهم. پس باید سریع بروم و خریدم را بکنم.

نقاط تصمیم گیری، نظم ناخودآگاه ما و عملکرد خوداگاه.

برای نظم باید ناخوآگاه را کنترل کنیم و عملکرد مناسب به خوآگاه خود بدهیم.

ناخودآگاه ما باید بداند که چه کاری در زمان مناسب باید صورت بگیرد. خودآگاه باید بداند که عملکرد درست همانی است که او را به اهداف می رساند.

سختی تصمیم گیری نداشتن کنترل است.

تصمیم گیری آگانه درباره شیوه استفاده از زمان

سختی تصمیم گیری ما را دربند روزمرگی اسیر می کند و اجازه نمی دهد از زمان حال لذت ببریم.

وقتی از زمان حال دور می افتیم تصمیم درستی نمی گیریم و عملکرد اشتباه صورت می گیرد. این دقیقاً همان جایی است که ما روزمان را از دست می دهیم و درگیر روزمرگی پوچ می شویم. آخر شب که می شود روزمان مانند دیروزها تمام می شود و برای فرداها نقشه راه نداریم.

گاهی کار بد از روی یک عادت بد انتخاب می شود و زمان را از ما می گیرد.

به لحظه های حواس پرتی خود فکر کنید. بدانید چکاری در آن لحظه ها انجام دهید که دوباره برگردید؟

مثلا من وقتی امیرعلی به سراغم می آید و حواسم را پرت می کند، باید دوباره سریع فکر کنم و بهترین تصمیم را بگیرم. یعنی بعد از پاسخ گویی به او بتوانم به سراغ بهترین کار بروم. بتوانم دوباره به کار خودم برگردم. بتوانم دوباره حواسم را سر جایش جمع کنم.

 

۳ مرداد ۱۴۰۰ یکشنبه

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *